تنها گناه نابخشودنی

تنها گناه نابخشودنی


تنها گناه نابخشودنی

«خداوند (هرگز) شرک به او را نمى‌بخشد؛ و کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى‌بخشد»: (إِنَّ اللهَ لاَ یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ).

کفار صهیون کفر ماسون ماسونری فراماسونری

مفهوم این سخن آن است که اگر تمام گناهان کبیره و ظلم‌ها و جنایات و نامردى‌ها و زشتى‌ها را یک طرف بگذارند، و شرک را یک طرف، شرک بر همه آنها پیشى مى‌گیرد.

لذا براى تأکید یا ذکر دلیل در ذیل همین آیه مى‌افزاید: «و آن کس که براى خدا، همتایى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است»: (وَمنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ افْتَرَى إِثْمآ عَظِیمآ).

بعضى از مفسّران معتقدند که این آیه درباره یهود نازل شده (به قرینه آیات بعد) زیرا گروهى از آنان با مشرکان عرب هم‌صدا شده بودند و بت‌هاى آنها را تقدیس مى‌کردند، و در عین حال خود را اهل نجات مى‌پنداشتند! ولى اگر چنین شأن نزولى را هم بپذیریم مسلّمآ مفهوم آیه را محدود نمى‌کند.

بعضى نیز گفته‌اند، این آیه درباره گروهى از مشرکان ـ مانند وحشى، قاتل حمزه عموى پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و یاران او ـ نازل شده است که بعد از مدتى از کار خود پشیمان شدند، و به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نامه نوشتند که ما از کرده خود پشیمانیم، ولى چون از تو شنیده‌ایم کسانى مورد قبول درگاه خدا واقع مى‌شوند که نه مشرک باشند و نه قتل نفس کرده باشند و نه مرتکب عمل منافى عفّت شده باشند در حالی که ما مرتکب همه اینها شده‌ایم، و همین ما را از پیروى تو باز مى‌دارد. در اینجا آیه (إِلاَّ مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحآ...)(1) : «مگر آنان که توبه کنند، و ایمان بیاورند، و کارى شایسته انجام دهند» نازل شد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را براى وحشى و یارانش فرستاد؛ باز آنها نامه خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نوشتند که این شرط سختى است، و از این مى‌ترسیم که نتوانیم عمل صالحى انجام دهیم. در این هنگام آیه فوق نازل شد که خداوند تنها شرک را نمى‌آمرزد، و غیر آن را براى هر کس مشیّت او اقتضا کند مى‌بخشد.

باز آنها بهانه گرفتند که ما از این مى‌ترسیم مشمول مشیّت الهى نشویم تا این‌که آیه (یَا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعآ)(2) : «بگو: "اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‌آمرزد".» نازل گردید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) براى آنها فرستادند، همگى خواندند و اسلام را پذیرا شدند.(3)

به هر حال همان‌گونه که بسیارى از مفسّران گفته‌اند این آیه یکى از امیدبخش‌ترین آیات قرآن است؛ زیرا مى‌فرماید: اگر انسان با ایمان از دنیا برود مأیوس از رحمت خدا نخواهد بود، ولى اگر بى‌ایمان و مشرک برود هیچ راهى براى نجات او نیست.

دومین آیه همان محتواى آیه گذشته را بازگو مى‌کند با این تفاوت که در آخر آن مى‌فرماید: «و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است»: (وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلا بَعِیدآ).


بگو: "اى بندگان من که برخود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‌آمرزد".» نازل گردید و پیامبر (ص) براى آنها فرستادند، همگى خواندند و اسلام را پذیرا شدند

در آیه قبل، سخن از «اِثْم عظیم»؛ «گناه بزرگ» بود، و در اینجا سخن از «ضَلالِ بعید»؛ «گمراهى دور» است، و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند؛ چرا که هرچه گناه بزرگتر باشد انسان را از خدا دورتر مى‌کند و گمراهى او را عمیق‌تر مى‌سازد.

در آیه گذشته جنبه علمى و اعتقادى شرک مورد نظر بود، و در اینجا آثار عملى آن؛ و مسلّمآ این آثار از آن ریشه‌ها حاصل مى‌شود.

در سومین آیه یکى از قاطع‌ترین تعبیرات در زمینه شرک و انحراف از توحید آمده است. شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مخاطب ساخته، مى‌فرماید: «به تو و همه پیامبران پیشین وحى شده که اگر مشرک شوى، تمام اعمالت تباه مى‌شود و از زیانکاران خواهى بود»: (وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ).

مسلّمآ نه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و نه هیچ‌یک از پیامبران دیگر به خاطر مقام عصمتى که داشتند هرگز راه شرک را نپوئیدند؛ ولى براى بیان اهمّیّت مطلب، و نیز براى این ‌که دیگران حساب خود را بکنند با چنین لحن قاطعى خطرات شرک را بیان مى‌کند.

مطابق این آیه اگر انسان تمامى عمر خود را به عبادت و بندگى خدا و اعمال صالح مشغول باشد، و در پایان لحظه‌اى مشرک شود، و با همان حال از دنیا چشم بپوشد، تمام اعمال او محو و نابود خواهد شد. یعنى شرک همچون آتشى سوزان و صاعقه‌اى مرگبار است که تمام حاصل زندگى او را در کام خود فرو مى‌بلعد و خاکستر مى‌کند؛ و یا همان‌گونه که قرآن در آیه 18 سوره ابراهیم (علیه السلام) اشاره کرده همچون تندبادى بى‌امان است که بر خاکسترى بوزد و تمام آنها را بر باد دهد.

«لَیَحْبَطَنَّ» از مادّه «حَبْط» (بر وزن ربط) از ریشه«حَبَط» (بر وزن هدف) در اصل به معناى آن است که حیوانى آنقدر علف بخورد که باد کند و بیمار شود یا بمیرد. سپس این واژه در اعمال فراوانى که ظاهر خوبى دارد امّا باطن‌اش خراب است و به نابودى مى‌گراید به کار رفته است.(4)

شبیه همین معنا در لسان‌العرب و مصباح اللّغه نیز آمده است؛ ولى در لسان‌العرب یکى از معانى «احباط» خشک شدن آب چاه، و عدم بازگشت آن ذکر شده است.

مقائیس اللّغة مفهوم اصلى آن را بطلان، یا درد ذکر کرده و به آثارى که از زخم بعد از بهبودى روى پوست باقى مى‌ماند نیز «حَبَطْ» گفته‌اند.

به هر حال این واژه در آیه مورد بحث و در بسیارى از آیات و روایات به معناى محو و نابودى ثواب اعمال صالح و از میان رفتن آثار مثبت آن است. درباره حقیقت حبط اعمال و چگونگى آن بحث‌هایى است که اینجا جاى آن نیست.


منبع : کتاب پیام قرآن / تبیان

نظرات 1 + ارسال نظر
ندا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 17:17 http://boshrooyehbiyaran.mihanblog.com

سلام شما ازاهرمها و محرک های من برای شروع وبلاگ نویسی بوده اید.

سلام انشااله که موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد