ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گاهی پروانه ها هم
گاه می رویم تا یرسیم.کجایش را نمیدانیم.فقط میرویم تا برسیمبی خبر از آن که همیشه رفتن راه رسیدن نیستگاه برای رسیدن باید نرفت.باید ایستاد و نگریستباید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کندباید ایستاد و نگریست به مسیر طی شدهگاه رسیده ای و نمی دانیو گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ایمهم رسیدن نیست.مهم آغاز استکه گاهی هیچ وقت نمی شودو گاهی می شود بدون خواست توپدرم می گفت تصمیم نگیر.اگر گرفتی شروع را به تاخیر انداختننرسیدن استاماگاهی آغاز نکردن یک مسیر بهترین راه رسیدن است
گاه حتی لازم است بعد از نمازت فکر کنی و ببینی پشت سراعتقادت چه می بینی ترس یا حقیقت؟گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنیغذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟
یا پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان را بیخیال شویبا خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی وببینی زندگی فقط همین آهنپارهی برقی است یا نه؟
شاید هم بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینیدر تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟
لازم است گاهی عیسی باشیایوب باشیانسان باشی ببینی میشود یا نه؟
و بالاخره لازمست گاهی از خود بیرون آمده واز فاصله ای دورتر به خودت بنگری و از خود بپرسی کهسالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم آیا ارزشش را داشت؟
سپس کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغ خودت را پرورش دهی به جای اینکه
منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
و یاد می گیری که خیلی می ارزی
زیرا گاهی پروانه ها هم به اشتباه عاشق میشوندو به جای شمع ، گرد چراغهای بی احساس خیابان می میرند