ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
به چه کسانی نباید اعتماد کرد!
عهد دو گونه است: عهد و پیمانى که مردم با یکدیگر مىبندند و باید به آن وفادار باشند. و عهد و پیمانى که خداوند براى رهبرى یک جامعه، بر عهدهى پیامبر یا امام قرار مىدهد که این عهد مقام الهى است. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره، 124) بخشى از پیمانهاى الهى که این آیه بر آن تأکید مىکند، همان پیمانهاى فطرى است که خداوند در نهاد همه افراد بشر قرار داده است.
الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (بقره27)
(فاسقان) کسانى هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم بستند مىشکنند، و پیوندهایى را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىنمایند، و در زمین فساد مىکنند، قطعاً آنان زیانکارانند.
پیمانهاى الهى که در این آیه مطرح گردیده، متعدّد است: خداوند از انبیا پیمان گرفته تا آیات الهى را به مردم بگویند. («وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ» احزاب، 7) و از اهل کتاب تعهّد گرفته تا کتمان حقایق نکنند و به بشارتهاى تورات و انجیل که درباره پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله آمده است عمل نمایند. («وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ» آل عمران، 187) و از عامّه مردم نیز عهد گرفته، به فرمان الهى عمل کرده و راه شیطان را رها کنند. («وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ» اعراف، 172)
در اسلام وفاى به عهد واجب است، حتّى نسبت به کفّار. و عهدشکن، منافق معرّفى شده است، هر چند که اهل نماز باشد. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: «لا دین لمن لا عهد له» (بحار، ج 72، ص 198) آن کس که پایبند تعهّدات خود نیست، از دین بهرهاى ندارد.
خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروههایى پیوند و رابطه داشته باشیم:«أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» در روایات آن گروهها چنین معرّفى شدهاند:
رهبران آسمانى، دانشمندان، خویشاوندان، مؤمنین، همسایگان و اساتید.
و هر کس رابطهى خود را با این افراد قطع کند، خود خسارت مىبیند. زیرا جلو رشد و تکاملى را که در سایه این ارتباطات مىتوانسته داشته باشد، گرفته است.
وفاى به عهد، کمالى است که خداوند خود را به آن ستوده است «وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» (توبه، 111)
کیست که بهتر از خدا به پیمانش وفا کند؟
وفاى به عهد حتّى نسبت به مشرکین لازم است «فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ» (توبه، 4) تا پایان مدّت قرارداد به پیمانى که با مشرکین بستهاید وفادار باشید.
همچنین در آیه 25 سوره رعد پیمانشکنان لعنت شدهاند.
عهد دو گونه است: عهد و پیمانى که مردم با یکدیگر مىبندند و باید به آن وفادار باشند. و عهد و پیمانى که خداوند براى رهبرى یک جامعه، بر عهدهى پیامبر یا امام قرار مىدهد که این عهد مقام الهى است. «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (بقره، 124) بخشى از پیمانهاى الهى که این آیه بر آن تأکید مىکند، همان پیمانهاى فطرى است که خداوند در نهاد همه افراد بشر قرار داده است. چنان که حضرت على علیه السلام فلسفهى نبوّت را شکوفا نمودن پیمان فطرى مىداند. «و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته» (نهج البلاغه، خطبه 1)
از جمله «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» استفاده مىشود که رهبرى آسمانى، عهد خداوند است و از روایات نیز استفاده مىشود که نماز، عهد خداوند است.
هر گونه تعهّدى که انسان بین خود و خدا داشته باشد، عهد الهى است. قوانین عقلى، فکرى و احکام الهى نیز مصداق عهد الهى مىباشند.
علّامه مجلسى قدس سره به دنبال آیهى«وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» یکصد و ده حدیث درباره اهمیت صله رحم، بیان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است. (بحار، ج 71، ص 87)
ما در اینجا برخى از نکات جالبى را که در آن روایات آمده، نقل مىکنیم:
با بستگان خود دیدار داشته باشید، هر چند در حدّ نوشاندن آبى باشد.
صله رحم، عمر را زیاد و فقر را دور مىسازد.
با صله رحم، رزق توسعه مىیابد.
بهترین قدمها، قدمى است که براى صلهى رحم و دیدار اقوام برداشته مىشود.
در اثر صله رحم، به مقام مخصوصى در بهشت دست مىیابید.
به سراغ بستگان بروید، گرچه آنها بى اعتنایى کنند.
صله رحم کنید هر چند فامیل از نیکان نباشد.
صله رحم کنید، گرچه با سلام کردن باشد.
صلهى رحم، مرگ و حساب روز قیامت را آسان مىکند.
بویى از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمىشود.
صلهى رحم باعث تزکیه عمل و رشد اموال مىشود.
کمک مالى به فامیل، بیست و چهار برابرِ کمک به دیگران پاداش دارد.
صله رحم کنید، گرچه یک سال راه بروید.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
پدرم سفارش کرد، با افرادى که با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو. (تفسیر راهنما و نور الثقلین)
1 ـ پیمانشکنى، شیوهى فاسقان است. «الْفاسِقِینَ. الَّذِینَ یَنْقُضُونَ» (فعل مضارع، رمز دوام است)
2 ـ به پیمان فاسقان، اعتماد نکنید. کسى که پیمان خداوند را نقض مىکند، به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود. «یَنْقُضُونَ، یَقْطَعُونَ»
3ـ انسان در برابر خداوند مسئول است، چون با عقل و فطرت خود، با او عهد و میثاق بسته که به احکام دین عمل کند. «عَهْدَ اللَّهِ»
4ـ اسلام با انزوا مخالف است.«أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»
5ـ عهدشکن، به تدریج مفسد مىشود.«یَنْقُضُونَ، یُفْسِدُونَ»
6ـ عهدشکن به خود ضربه مىزند، نه خداوند. «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»