داستان جالب درویش و جهنم

تقدیم به دوستان جاوید 

(مرجان جاوید/مارال جاوید/ساناز جاوید/اهورا جاوید/یوری جاوید/سروش جاوید/یاسا جاوید)

یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود  

وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است آدم مهربانی مثل او حتما ً به بهشت می رود

در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فراگیر نرسیده بود و استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد

فرشته نگهبانی که باید او را راه می داد نگاه سریعی به فهرست نام ها انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به جهنم فرستاد

در جهنم هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود

مَرد وارد شد و آنجا ماند

چند روز بعد شیطان با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه فرشته نگهبان را گرفت و گفت

این کار شما تروریسم خالص است

نگهبان که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید: چه شده ؟

شیطان که از خشم قرمز شده بود گفت

« آن مَرد را به جهنم فرستاده اید و آمده وکار و زندگی ما را به هم زده.از وقتی که رسیده

نشسته و به حرف های دیگران گوش می دهد و به درد و دلشان می رسد.حالا همه دارند

درجهنم با هم گفت و گو می کنند یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند

جهنم جای این کارها نیست! لطفا ً این مَرد را پس بگیرید

وقتی قصه به پایان رسید درویش گفت

با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند

نظرات 2 + ارسال نظر
۱ چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 22:24

سیاسی
اجتماعی
ورزشی
طنز
.........
darham2010.blogsky.com

111 پنج‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:02

مرسی آیدا جان جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد