شعر

تقدیم به دوستداران شعروادبیات

تو به من خندیدی 

ونمی دانستی 

من به چه دلهره ازباغچه ی همسایه 

سیب را دزدیدم 

باغبان از پی من تند دوید 

سیب را دست تو دید 

غضب آلوده به من کرد نگاه 

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک 

و تو رفتی و هنوز 

سالها هست که در گوش من آرام آرام 

خش خش گام تو تکرارکنان 

می دهد آزارم 

و من اندیشه کنان 

غرق این پندارم 

که چرا 

خانه ی کوچک ما سیب نداشت!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد