اگر آدم نبودم ......
اگر ماهی از یک سال بودم ، اسفند بودم ، که با رفتنم کسی رو غمگین نمی کردم .
اگر روز هفته بودم ، جمعه بودم ، شاهد پیوندهایی هر چند اندک بین آدما .
اگر عدد بودم ، ۷ بودم همین که عده ای مقدسم بخوانند تسکینی است .
اگر جهت بودم ، سمت جنوب غرب ایران بودم ، طرف خدا .
اگر همراه بودم ، دفتر خاطرات بودم ، سنگ صبور آدما .
اگر نوشیدنی بودم ، چای بودم ، لیوانی و داغ ، همراه با آلاله .
اگر گناه بودم ، دزدی بودم ، لااقل ضرر مالی بهتر از روحی است برای قربانی ام .
اگر درخت بودم ، بید مجنون بودم ، سایه ای افراشته بر تن خسته ای .
اگر میوه بودم ، هلو بودم ، وجه تمثیلی برای ستایش شدن .
اگر گل بودم ، نسترن بودم ، شیره جانم وسیله ای بود برای تسکین آلام دردمندی .
اگر آب وهوا بودم ، ابری در گرما بودم یا آفتابی در سرما ، تا دوستم بدارند و لعنتم نکنند .
اگر رنگ بودم ، آبی بودم ، بر آسمان می نشستم و دریا .
اگر پرنده بودم ، مرغ عشق بودم ، عشق انتساب به نامش هم غنیمته .
اگر صدا بودم ، فریاد بودم ، حق مظلومی می ستاندم از ظالم .
اگر فعل بودم ، نوشتن بودم ، وسیله ای برای انتقال حسهای نگفتنی .
اگر کتاب بودم ، یک کتاب مثبت اندیشی بودم ، شاید "چشم دل بگشا" ، همین که در اوج ناامیدی ، امیدی ببخشم کفایت می کند .
اگر عضوی از بدن بودم ،چشم بودم تا بنگرم و در من بنگرند ، احوال درون لو دهم و ماجرا بیافرینم .
اگر جمله بودم ،" مانده نباشید " بودم ، جمله ای حکیمانه برای کارگر خسته ای که در جواب "خسته نباشید " بر زبانش جاری می شدم .
اگر شعر بودم ، دوبیتی بودم ، مختصر و مفید و پر از معنا .
اگر بخشی از طبیعت بودم ، جنگل بودم زیبا ، مفید و رمز آلود .
اگر یک حس بودم قطعا دوست داشتن بودم .