ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
احمدی نژاد و طلوع قدرت ایران
یک روزنامه فرامنطقهای در مقالهای با عنوان "احمدینژاد و طلوع قدرت ایران"، به بیان تفاوتهای میان احمدینژاد و موسوی پرداخت و تأکید کرد:
به گزارش رجانیوز به نقل از الشرقالاوسط، انتخابات پیش رو تا حدودی با انتخابات قبل از آن تفاوت هایی دارد و قابل توجهتر است. هر دو کاندیدای اصلی یعنی احمدینژاد و موسوی، غیر روحانی هستند.
نکته قابل توجه دیگر، شخصیت احمدینژاد است که از یک طبقه متوسط و کسی است که به عنوان "مردی از جنس مردم" شناخته میشود و اقبال توده مردم را دارد که این در پایان دهه سوم انقلاب قابل توجه است.
از سوی دیگر، احمدینژاد به آنچه که می گوید عمیقاً معتقد است.
مخالفان احمدینژاد درصدد هستند که طبقه مرفه را خشنود کنند و دوباره اطمینان غربیها را بهدست آوردند و همزمان از طرد شدگان اصلی نیز حمایت کنند اما در مقابل احمدینژاد باکی از اینکه مرفهان را از خود ناراضی کند، ندارد. همچنین از افشا و مفتضح کردن غربیها نیز ترسی ندارد. احمدینژاد آنچه را که رقبایش در محافل خصوصی و تنها در جمعهای خودمانی میگویند، مانند اینکه "اسرائیل باید از نقشه جهان حذف شود" و "نابودی شیطان بزرگ" را در مقابل همگان با صدای بلند و شفاف فریاد میزند.
احمدینژاد دقیقاً بر خلاف خاتمی که دعوت به اجلاس" داووس" و تمجید "گروه بیلدربرگ" برایش بسیار اهمیت داشت، چنین مواردی برای وی اهمیت و ارزشی ندارد.
احمدینژاد این لیاقت را دارد که آن را به عنوان رئیسجمهوری بدانیم که نخواسته است به "تقیه" و مصلحتاندیشیهای سیاسی دست بزند.
دو نمونه:
در اولین اظهار نظر در مورد هولوکاست، میر حسین موسوی گفت: �هنگامی که یک قتل عام رخ میدهد، چرا باید آن را انکار کرد؟� این دقیقاً همان پیغام و کدی است که موسوی به غرب القاء میکند که وی مثل احمدینژاد نیست. در عوض احمدینژاد میگوید: �من قانع نشده ام که هولوکاست واقعاً اتفاق افتاده است و بر سر این موضع خود پافشاری می کند که این "افسانه" توجیهی است برای بیرون راندن فلسطینیان از سرزمینشان.�
مثال دیگر در مورد برنامه هستهای ایران است:
موسوی با سخن سربسته و فرمول مبهمی میگوید: جنبههای علمی باید از جنبههای نظامی جدا شود. وی با این حرف، نظر خود را درمورد برنامه هستهای درپرده ای از ابهام نگه می دارد. ولی احمدینژاد بسیار قاطع و شفاف بر سر موضع هستهای ایران پافشاری کرده، اعلام میکند که برنامه هستهای را با قدرت تمام ادامه خواهد داد و به هیچ کس اجازه نمیدهد که در مورد برنامه هستهای ایران دخالت کند.
احمدینژاد با ثبت رکوردی بزرگ به صحنه رقابت های ریاست جمهوری وارد شده است. وی در طول 4 چهار سال در تمامی مسائل بدون اینکه فشارهای بین المللی در تصمیم وی خللی وارد کند، با تمام نیرو در مقابل همهی فشارهای غرب ایستادگی کرده است. احمدینژاد توانست با مطرح کردن "افول امریکا"، آن را وادار کند که از خاورمیانه عقب نشینی نماید.
احمدینژاد با ایجاد روحیه مقاومت در همه جا از افغانستان تا شمال آفریقا و لبنان توانست "طلوع قدرت" ایران را به همگان نشان داده و آن را به سراسر جهان توسعه دهد.
انتخاب شعار "ما میتوانیم" احمدینژاد با کمی تغییر به "بله، ما می توانیم" از طرف اوباما، رئیسجمهور امریکا تبدیل شد و اوباما برای پیروزی از شعار احمدینژاد بهره برد. احمدینژاد دولت بوش را وادار کرد که طرح پیششرط درگفتگوها با ایران را تغییر دهد. با این عمل، گفتگوهای 1+5 نیز برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران به نتیجه نرسید.
موسوی و دیگران امیدوارند که بتوانند موانع اقتصادی جاری ایران را بهعنوان اهرمی علیه احمدینژاد بهکار برند ولی این تکنیک با شکست مواجه شده زیرا ایران بیشترین بهره و سود را با آمدن احمدینژاد از آن خود کرده و اکثریت جامعه ایرانی مطمئن نیستند کسی بهتر از وی بتواند عمل کند.
شکی وجود ندارد که احمدینژاد همچنان در میان توده مردم پرطرفدار باقی خواهد ماند. امروز احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهوری مورد اعتماد که ادامه دهنده انقلاب بنیانگذار آن است، شناخته می شود و کسانی مثل موسوی و خاتمی یا دیگرانی که به رهبر فقید انقلاب نزدیک بودند نیز چنین نیستند.